افسردگی و سرطان سینه

تهران کلینیک در جهت غربالگری سرطان ، شیمی درمانی ، رادیوتراپی ، و جراحی و درمان انواع سرطان فعالیت میکند.

افسردگی و سرطان سینه

۵ بازديد

سرطان پستان شایع ترین سرطان در زنان است و به‌ عنوان دومین علت مرگ زنان شناخته شده‌ است.  افسردگی در این بیماران یک اتفاق بسیار رایج است. حمایت های اجتماعی نیز می تواند عمده عوامل تاثیرگذار بر وضعیت سلامت روانی این بیماران باشد. هدف از این مقاله بررسی ارتباط میان افسردگی و سرطان پستان می‌ باشد. در رابطه با موارد زیر به بحث و گفتگو خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.

سرطان سینه و علل آن

سرطان پستان شایع ترین سرطان عضوی در زنان است و به‌ عنوان اولین علت مرگ و میر خانم‌ های 40-44 سال ساله محسوب می شود. این سرطان تقریباً از هر ۸ زن، یک نفر را مبتلا می کند و دومین علت مرگ زنان در اثر سرطان می باشد. تاکنون برخی از عوامل به‌ عنوان عوامل مستعد کننده بروز سرطان پستان شناخته شده‌ اند که برخی از مهم‌ ترین آن‌ ها عبارتند از: عوامل توارثی، رژیم غذایی شامل: غذاهای پرچرب حیوانی اشباع شده و اشباع نشده، مصرف گوشت گاو و خوک، مصرف استروژن، چاقی، شیردهی، یائسگی، و پرتوتابی. در حال حاضر نخستین گزینة درمانی برای درمان سرطان پستان جراحی است. ارزش جراحی در درمان مراحل اولیه سرطان پستان در قرن اول میلادی مطرح شده است. پزشک و بیمار هر دو باید درک روشنی از روند برنامه‌ریزی شده درمان بیماری داشته باشند.  رای درمان سرطان پستان اغلب جراحی با  ماستکتومی انجام می گیرد که می تواند تاثیرات مثبت و مفیدی در کیفیت زندگی فرد مبتلا داشته باشد.

افسردگی چیست؟

افسردگی و سرطان سینه

افسردگی نوعی ناراحتی روحی است که معمـولاً ریشه در مناسبات خانوادگی و اعتقادات افراد دارد. در آن بیمار در شرایط خـاص امید به زندگی را از دست داده اغلب دچار افکار خودکشی، خود آزاری و دیگر آزاری می گردند. اختلال افسردگی اساسی اختلال شایعی است با میزان شیوع حدود 15 درصد که در زنها این میـزان بـه 25 درصد می رسد، افسردگی در زن‌ ها 2 بار بیشتر از مردهاست. علل ایـن تفاوت ممکن در استرس‌ های متفاوت، زایمان، درماندگی آموخته شده و آثار هورمونی نهفته باشد.

شواهد بسیاری بیانگر ایـن مـسأله اسـت که برخی بیماری های خـوشخـیم پـستان فـرد را مـستعد ابتلا به سرطان پستان می کنند. هیپرپلازی اپتیکال و فرم اتیپیکال تغییرات فیبروکیستیک به چهار تا پنج برابر خطر ابتلا به سرطان پـستان را در زنان افزایش می دهد. همچنین در زنانی که بیماری های خوش خیم پستان نظیر فیبروآدنوما پاپیلومای مجاری، اسکلروزیس، هیپرپلازی اپیتلیال متوسط یا شدید وجود دارد خطر ابـتلا بـه سـرطان پـستان کمی بالاتر است. واکنش عاطفی زنان مبتلا به سـرطان پـستان بـه صورت تغییرات خفیف خلقی تا وضعیت اضطراب و افسردگی متفاوت است. بحران تشخیص سرطان پستان برای زنان نیاز به دوره‌ هایی بـرای سازش و بازگشت به عملکرد طبیعی دارد. با این وجود در حدود 20 تا 30 درصد از بیماران مبتلا به سـرطان پـستان، اضـطراب و افـسردگی، اختلال عملکردی و کـاهش اعتـیـاد بـه نفـس را بعد از تشخیص سرطان پستان تجربه می کنند و این احساس بسته به روش و زمان بررسی میتواند مدت‌ ها پس از تشخیص و درمان بیماری باقی بماند. که این ویژگی در زنان جوان رایج‌ تر است.

در طی مدت زمانی که بررسی های تشخیصی برای بیماری انجام می شود. زنان جوان بیـشترین میـزان اسـترس را تجربـه مـی کننـد. مشخصات دوران انتظار تحت عنوان ناراحتی تجربه شـده یـه وسیله بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. به هر حال دوران مبهم و طولانی در انتظار تایید تشخیص و برنامه درمانی منجر به افزایش اضطراب و کاهش اعتماد به تیم درمانی و نیز احتمال بروز مـشکلات در مرحلـه درمانی می شود. مطالعات انجام شده توسط آقایان رنگر، کوتر و نیز باردو ساترلند، نشان داد افراد با سابقه مشکلات روحی- روانی، فقدان حمایت عاطفی از جانب خانواده و دوستان، عدم پذیرش تغییرات فیزیکی همراه با سرطان پستان و درمان، فقدان شـرکت در فعالیت‌ های لذت بخش، سابقه قبلی وجود تجربه تلخ سـرطان در خـانواده، احساس نا امیدی در مورد نتیجـه درمـان، سـن پـایینتـر بـه هنگـام تشخیص بیماری و مشکلات خانوادگی، بیشتر مستعد ابتلا به افسردگی بودند.

رابطه افسردگی و سرطان سینه

 

دریافت خبر تشخیص سرطان برای اکثر مردم بسیار ترسناک است و اغلب باعث پریشانی روانی می‌ شود. اضطراب، استرس و افسردگی، یک اختلال روانی رایج در بین بیشتر بیماران مبتلا به سرطان می باشد. اعمال جراحی و درمان فشرده طولانی مدت و همچنین عدم قطعیت در طول پیشرفت بیماری می تواند منجر به علایمی مثل اضطراب، ترس و افسردگی شود. طبق آخرین مطالعات انجام شده، افسردگی و اضطرابی که در زمان تشخیص و درمان سرطان برای فرد ایجاد می شود؛ باعث بروز علائم جسمی و روانشناختی خواهد شد. همین امر منجر به تاثیر منفی بر کیفیت زندگی و کاهش سازگاری به درمان می شود. مطالعه زنان مبتلا به سرطان پستان در مالزی نشان داد که سطح پایین‌ تر اضطراب و افسردگی با کیفیت زندگی بهتر همراه است. مطالعه بیماران مبتلا به سرطان پستان تحت شیمی درمانی یا پرتودرمانی در چین نیز نشان داد که اضطراب و افسردگی اثرات مضری بر روی تمام ابعاد زندگی زنان دارد.

تعداد زیادی از مطالعات بر عوامل منفی تأثیرگذار بر سطح کیفی زندگی بیماران مبتلا به سرطان از جمله اختلالات روانی، استرس، افسردگی، زوال شناختی، بی خوابی، خستگی و سایر علائم فیزیکی متمرکز شده‌ اند. این درحالی است که باید پژوهش‌ ها را به سمتی هدایت کرد که به شرایط خوب و تغییرکننده اوضاع در زندگی این بیماران اشاره کند.

عوامل موثر در بهبود زندگی بیماران سرطانی

 

تحقیقات نظری نشان می دهد که تاب‌ آوری، جنبه روانی کیفیت زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد. تاب‌ آوری نشان‌ دهنده توانایی فرد برای محافظت از سلامت روان خود در شرایط دشواری مانند تشخیص سرطان است. تاب‌ آوری با سطوح پایین‌ تر پریشانی روانی، سازگاری بهتر و کیفیت زندگی بالاتر بین بیماران مبتلا به سرطان را سبب می‌ شود. همین موضوع  به تعدیل و کاهش مشکلات و اختلالا روانی در ارتباط با سرطان بسیار کمک می کند. سطح تاب‌ آوری ممکن است یک عامل حفاظتی در برابر افسردگی و پریشانی‌ های روانی نیز باشد.

با اشاره به تحقیقات انجام شده، به نظر می رسد سنجش، غربالگری و درمان افسردگی و اضطراب می‌ تواند موجب ارتقای سطح سلامت روان و کیفیت زندگی بیماران سرطانی شود. با وجود این، پژوهشی که در ایران به بررسی نقش پریشانی‌ های روانشناختی همچون اضطراب و افسردگی در کاهش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان پستان پرداخته باشد مشاهده نگردید. از سوی دیگر، شناسایی عوامل روانشناختی حفاظت کننده‌ ای که بتواند به کاهش اثرات نامطلوب پریشانی‌ های روانشناختی بر کیفیت زندگی این بیماران بیانجامد ضروری است. به نظر می‌ رسد تاب‌ آوری بتواند تا حدی بیماران مبتلا به سرطان را در برابر پریشانی‌ های روانی محافظت نماید.

جمع‌بندی

باتوجه به شیوع بالای افـسردگی بعـد از تـشخیص سـرطان پـستان هنگام تشخیص این بیماری توسط انکولوژیست، جهت جلوگیری از ایجاد مشکلات روانی بعدی و ارتقاء کیفیـت زنـدگی ایـن بیماران بلافاصله بیمار را بـه کلینیـک‌ هـای روانپزشکی معرفی کنند و همینطور جلسات گروهـی ماهانـه جهـت پیـشگیری از افسردگی و بهبود زندگی این دسته از بیماران ترتیب داده شود، تا بیمار بتواند بـا قرار گرفتن در جمع افراد مشابه خود با مشکل ایجاد شده بهتر کنار بیاید و از افت عملکرد بیمار جلوگیری شود. از جمله محدودیت‌ های پژوهش در این زمینه تعداد کم نمونه مـورد مطالعـه و عدم دسترسی مناسب به بیماران بود و مورد دیگر جلب اعتماد بیمـاران و برقراری ارتباط مناسب و رعایت ملاحظات اخلاقی برای پر کردن پرسشنامه‌ ها و مصاحبه‌ های بالینی توسط روانشناس که مـدت زمـان زیادی را نیاز داشت و مواردی که تمایل به ادامه مصاحبه بالینی و پر کردن پرسشنامه‌ ها نداشتند، که همگی از نمونه حذف شدند و همچنین نبود یک گـروه کنتـرل جهت مقایسه بیماران مورد مطالعه که همگی از کمبود های پیشامد کرده در حین انجام مطالعات بودند، اما در انتها باید خاطر نشان کرد که با افزایش میزان تحصیلات از شدت افسردگی زنان در مقایسه با زنان خانه‌ دار به شدت کاسته شده‌ بود.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.